معنی استانی در پاکستان

لغت نامه دهخدا

استانی

استانی. [اُ] (ص نسبی) منسوب به یکی از چهار استان بغداد. رجوع به استان شود. و هبهاﷲ استانی بن عبدالصمد به یکی از آن چهار استان منسوب است. (از منتهی الارب).

استانی. [اِ] (ص نسبی) منسوب به استان، یکی از قرای سمرقند در سه فرسنگی آن. (انساب سمعانی).


پاکستان

پاکستان. [ک ِ] (اِخ) (از: پاک = بخش + ستان «پسوند» ضمناً نشانه ٔ اختصاری پنج بخش: پنجاب، افغانی (صوبه سرحد)، کشمیر، سند، بلوچستان پاکستان) قانون استقلال هند در 4 ژوئیه ٔ 1947 م. (آدینه ٔ 12 تیر 1326 هَ. ش.) از مجلس عوام انگلستان گذشت و بموجب آن در اوت 1947 م. از متصرفات انگلیسی هند، دو کشور پاکستان و هندوستان بوجود آمد. استقلال پاکستان مرهون کوشش بسیار مرحوم محمدعلی جناح است. پاکستان به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میشود و مساحت کل آن 9350000 کیلومتر مربع است که از این مقدار 329000 کیلومتر مربع مساحت پاکستان غربی است. پاکستان غربی شامل بلوچستان، ایالت افغان، پنجاب، سند، و پاکستان شرقی شامل دو ناحیه ٔ بنگال و آسام است. رود سند پاکستان غربی و شعب رودهای گنگ و براهماپوترا پاکستان شرقی را مشروب می سازد. پاکستان حکومت جمهوری دارد و پایتخت آن شهر راول پندی است، سابقاً کراچی پایتخت بوده است. محصولات عمده ٔ آن برنج، گندم، پنبه، چای، نیشکر، الیاف گیاهی، پشم و پوست است. ذخایر زیرزمینی نمک، گوگرد، گچ، کرومیت، نفت، زغال، پنبه ٔ کوهی آنتیموان و غیره است. در 28 مه 1955 قانون اساسی جدید پاکستان تصویب گردید و در 23 مارس 1956 ژنرال اسکندرمیرزا به ریاست جمهوری رسید. 88% مردم آن مسلمان و بقیه هندو و مسیحی و عده ٔ کمی زردشتی و بودایی هستند. زبانهای رسمی آن اردو، انگلیسی و بنگالی است.

فارسی به عربی

معادل ابجد

استانی در پاکستان

1260

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری